هعی روزگار
هعی روزگار
چه روزای سختیو دارم میگذرونم...
چقدر مشکلاتم زیاد شدن ...
چقدر هر بار می خندم احساس می کنم که خسته تر از همیشم...
هه
چقدر جالبه که توی زندگیم هیچ پیشرفتی نبوده طی این چند سال...
هه
به پای چی بزارم؟ انتخاب؟ قسمت؟ یا اتفاق ؟!
دارم فقط میرم جلو ...بدون هیچ زمانتی یا پشتیبانی...
مشکلات خانوادم که مشکلات منم هستن یه جور ناجوری داره نابودم می کنه...
خدایا اسمانت چه مزه ایست؟؟؟ من تا به حال همش زمین خورده ام!
ای خدا کرمتو شکر...
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |